شکاف های مولکولی سپس توسط Rebek در سال 1985 به عنوان گیرنده های سفت و سخت که گروه های عاملی همگرا را نشان می دهند که به سمت یکدیگر هدایت می شوند و توسط یک فاصله دهنده از هم جدا می شوند، توصیف شدند.
وضعیت فضایی گروه های عملکردی فضایی را تعریف می کند که میهمان می تواند در آن جا شود. در اولین ساختار C شکل، یک پلت فرم آروماتیک به دو قسمت سیکلوهگزان متصل شد که اسیدهای کربوکسیلیک همگرا را نشان میدهند.
پنس سر صاف برعکس موچین های Whitlock، چرخش توسط اثرات فضایی مانع شد و ساختار از پیش سازماندهی شده اجازه اتصال اسیدهای آمینه یا اسیدهای نوکلئیک را می داد.
شکاف های مولکولی را می توان برای پذیرایی از مهمانان با ابعاد یا اندازه های مختلف با درجه انتخاب پذیری بالا تنظیم کرد.
پس کلرنر موچین های مولکولی را از گیره های مولکولی بر اساس ساختار و حالت اتصال مهمان جدا کرد. در ساختارهایی که Klärner توسعه داد.
گیرندههای دی و تری متیلن پل با قطعات نفتالین یا آنتراسن با بریدن مولکولهای مسطح بین دیوارههای آروماتیک خود، کمپلکسهایی را تشکیل میدهند که منجر به به اصطلاح گیرههای مولکولی میشود.
در حالی که در گیرندههای پلشده با چهار متیلن. طبق اصل کار موچین های مولکولی، بازوهای جانبی منبسط و فشرده می شوند تا مهمان را در خود جای دهند (2، شکل 1).
در نهایت، اصطلاح «سوئیچهای مولکولی» توسط فرینگا برای توصیف ساختارهای مصنوعی، از جمله موچینهای مولکولی، که در آن حرکت درگیر است.
استفاده شده است (5، شکل 1) [14]. پس از آن، این اصطلاح تا حد زیادی برای توصیف یک سیستم شامل تغییر ترکیب استفاده شد.
چندین بررسی تنوع ساختاری موچینهای مولکولی را توصیف کردهاند [5،6] یا روی سریهای خاص تمرکز کردهاند . با این وجود، هیچ بررسی کاربردهای دارویی چنین ساختارهای امیدوارکنندهای را بررسی نکرده است.
از نامزدهای دارویی یا حسگرهای زیستی گرفته تا سیستمهای تحویل دارو. هدف این بررسی ارائه یک توصیف جامع موچین مولکولی برای تقویت کاربردهای جدید گیرنده های مصنوعی فعلی یا آینده است.